Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: حسن احمدی، داستان‌نویس و پژوهشگر حوزه تاریخ انقلاب است. او که پسرخاله‌اش به دست ساواک بارها شکنجه شده بود، کتاب «آدم‌های غلط» را از سوی نشر «به شهر» منتشر کرد. این کتاب داستان فردی به نام «محسن» را بازآفرینی می‌کند که مأموران ساواک، پدرش را به شهادت رسانده‌اند و خودش هم توسط آنها گرفتار می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در مدت گرفتاری محسن در زندان ساواک، ماجراهایی برای مادر پیرش اتفاق می افتد که در این کتاب به آنها اشاره شده است. همچنین نویسنده شکنجه‌ها و ماجراهایی را که برای محسن در زندان اتفاق می‌افتد، به تفصیل برای مخاطب توضیح می‌دهد. حسن احمدی، سابقه سال‌ها فعالیت در زمینه انیمیشن و شبکه پویانمایی برای کودکان و نوجوانان را دارد و این کتابش هم برای گروه سنی نوجوان به چاپ رسیده است.

ابتدا می‌خواهم قدری درباره ساواک به لحاظ داستانی برایمان صحبت کنید. کتاب‌هایی که درباره شکنجه‌های ساواک منتشر شده است، راضی کننده است؟

کتاب‌های متعددی در حوزه تاریخی منتشر شده اما در عرصه ادبیات داستانی چندان زیاد نیست. باور کنید تنها چند کتابی را که انتشارات «به نشر» در حوزه ادبیات‌داستانی منتشر کرده، دیده‌ام.

کتاب «آدم های غلط» نوشته حستن احمدی

کتاب‌ها از کدام نویسندگان بود که توجه شما را برانگیخت؟

یکی از نویسندگان مصطفی جمشیدی و دیگری علی اکبر والایی است. اولی کتابش را با عنوان «تیغ و تاج» و دیگری با نام «خلوت مدیر» راهی بازار کتاب کرد. از قضا یکی از کتاب‌ها را هم من نوشتم. کتاب من مربوط به زندان و شکنجه‌های ساواک است. این آثار حدود دو سال پیش راهی بازار نشر شد.

کتاب خودتان چقدر برایتان راضی کننده بود؟

مرا به عنوان نویسنده‌اش خشنود کرد.

قدری از داستانش برایمان بگویید.

شخصیت نخست داستان رمان «آدم‌های غلط» زنی است که پسرش به زندان می‌افتد و پس از افتادن او به زندان اذیت‌ها و آزارهایی به او می‌رسانند. او پس از این مکافات ناچار می‌شود خانه‌اش را عوض کند. تا مدتی به دنبال پسرش این سو و آن سو می‌گردد. پدر آن پسر هم راننده کامیونی است که به کشور عراق رفت و آمد داشته. وقتی در کامیون او یک نوار کاست با صدای امام خمینی(ره) پیدا می‌کنند، آن پدر سر به نیست می‌شود و از آن پس پسر خانواده با هزار دردسر مواجه می‌شود. ساواک دست از سر او هم برنمی‌دارد. چند بار او را می‌گیرند و آزادش می‌کنند.

کتاب هایی درباره ساواک

این رمان چقدر مستند به تاریخ است؟ چگونه تاریخ را از زوایه دید خودتان به عنوان نویسنده کتاب روایت کرده‌اید؟ برای به دست آوردن مواد خام داستان و مصالح کار چه پیش زمینه‌هایی داشتید یا تهیه کردید؟

کسانی را می‌شناختم که به زندان ساواک افتاده بودند و می‌دانستم که چگونه شکنجه شده‌اند و ساواک چه بلاهایی سرشان آورده است. از این زاویه سعی کردم که آن اتفاقات را برای خواننده هوشمند امروز بازآفرینی کنم. از جمله شکنجه‌هایی که زیر دست ساواکی‌های معروف اعمال می‌شد. اینکه آنها را به اتاق می‌بردند و آپولو به آنها می‌بستند. یا مرد و یا زنی را بر شکل برعکس به پنکه سقفی می‌بستند و شکنجه می‌دادند یا بطری نوشابه به بخشی از بدنش فرومی‌کردند.

رمان شما هم با همین خشونت روایت می‌شود؟

نه! به هر حال اگر قرار بود جزء به جزء این وقایع در حوزه ادبیات‌داستانی به همین شکل لخت و عریان ذکر می‌شد لطفی نداشت و از ادبیات خارج می‌شدیم و قطعاً هم برای انتشارش با مشکلاتی مواجه بودیم. در واقع برای روایت کتاب هنگام چاپ، زهر رمان را گرفتند و برخی معتقد بودند که بدین شکل توصیف نشود.

وقایعی که می‌فرمایید از جمله آویختن به پنکه سقفی در متن و بطن تاریخ اتفاق افتاده است؟ این پرسش را از این حیث مطرح می‌کنم چرا که با گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب شاید در اذهان چنین تصورهایی شکل گرفته باشد که بیشتر این روایت‌ها داستان یا تخیل محض است. آنچه امروز درباره ساواک و شکنجه‌هایش گفته می‌شود، واقعیت دارد؟

اتفاقات پیچیده‌تری در زندان‌های ساواک شاه افتاد. من سعی کرده‌ام گوشه کوچکی از آنها را برای شخصیت محسن در رمانم بازتاب دهم. بعدها که به ساختمان «موزه عبرت» رفتم به چشم دیدم که چنین شکنجه‌هایی واقعیت داشته. هنوز صدای آدم‌هایی را که در حمام می‌زدند و می‌گفتند یک دقیقه دیگر باید از حمام خارج شوید، احساس می‌کنم.

موزه «عبرت» تهران

با چه اشخاصی ارتباط داشتید که داستان را چنین روایت کردید؟

پسرخاله‌ای داشتم که او را پیش از انقلاب دستگیر کردند. من خواندن و نوشتن و ورود به حوزه ادبیات‌داستانی را مدیون او بودم. آن پسرخاله به نوعی نخستین معلم من بود. ساواک او را گرفت و پس از مدت‌ها شکنجه و مرارت آزادش کردند. این نمونه‌ها را در ذهن داشتم یا درباره برادران جهان‌آرا و خود محمد می‌دانستم که در زندان حتی اجازه خواندن قرآن هم نداشتند. بعدها که به آن موزه رفتم عکس‌ها و نام‌هایشان را دیدم که در گوشه‌ای ثبت شده بود.

این روزها مشغول نوشتن رمان خاصی هستید؟

طی چند ماه گذشته اتفاقاتی افتاد که بیشتر باعث تأسفم بود. به بسیاری از دوستان گفتم که کاش در همان ابتدا، نمی‌گذاشتند که ماجرا به اینجا کشیده شود و با تنبیه و عذرخواهی کار به چنین گره‌هایی که نتوان آن را باز کرد، نمی‌رسید. این روزها بیشتر مطالعه می‌کنم و با خود می‌اندیشم که مردم امروز مردم سال ۵۷ نیستند. بسیاری از آدم‌ها به دلیل مشکلات اقتصادی انگیزه‌ای ندارند. درست است که راهپیمایی می‌روند اما قاطبه آنها نسبت به ۴ دهه گذشته تغییر کرده و نسل پوست انداخته. معتقدم که بسیاری از مردم با وجود آگاهی از شکنجه‌های ساواک نسبت به سال‌های بعد امیدوار نیستند. جرقه‌هایی زده شده که اگر جلوش گرفته نشود سخت است و روز به روز هم رشته امور از دست در می‌رود. مردم بیش از هر چیز احتیاج به آرامش دارند و زندگی و ابعاد اقتصادی‌اش را به راحتی به ما تحمیل می‌کند و این ابعاد هم متأسفانه تأمین نمی‌شود. سلسله این عوامل باعث می‌شود که شاید ما از تاریخ دست نگیریم. ساواک و شکنجه‌هایش را نادیده بگیریم. آحاد مردم دریافته‌اند که امروز ۱۰ کالا را با قیمتی می‌خرند و فردای همان روز ۵ قلم کالا با همان پول می‌خرند. مدام هم تکذیبیه می‌شنویم. به عنوان نویسنده این روزها به این می‌اندیشم که چقدر می‌توان وعده بیهوده داد و چگونه به شکل معقول و منطقی می‌توان آنها را دلگرم کرد؟

درس گرفتن از تاریخ پهلوی هویت می سازد اینفوگرافیک| پرفروش‌های ناشران بزرگ در دی ۱۴۰۱ کدامند؟

چقدر از تاریخ می‌توان عبرت گرفت؟

تاریخ پر از درس است. اما متأسفانه عبرت نمی‌گیریم.

چرا؟

با خود می‌اندیشیم که ما آدم‌های خوبی هستیم و ما هستیم که بهترین کارها را انجام می‌دهیم.

راه حل چیست و چگونه می‌توان آن را علاج کرد؟

آدم‌ها باید در جاهایی کوتاه بیایند و دریابند که درد مردم چیست. آیا با گفتن اینکه اجازه ندارید قیمت فلان کالا را بالا ببرید، قیمت آن کالا کاهش می‌یابد یا باید با چراغ راه آینده که همان گذشته تاریخی ماست که به وفور هم در تاریخ ۴۴ ساله پس از انقلاب در متن ادبیات‌داستانی به آن اشاره شده و با موضوعات متعدد و متنوعش داستان‌ها و رمان‌ها نوشته‌اند، پیش روی مردم و اقتصاد و سیاست راهکار قرار داد؟ اینکه من نتوانم هیچ حرفی بزنم و و شما به عنوان خبرنگار نتوانید آن پرسش مورد نظر را مطرح کنید یا نگران این باشم که یکی فردا گوش مرا نپیچاند و نگوید چرا چنین گفته‌ای، این پرسش را در ذهن من نویسنده ایجاد می‌کند که من کجا باید سخنم را بگوید تا تاریخ را به شیوه درست روایت کنم؟! چنین حرف‌هایی را اگر من به گوش مخاطبان کتاب‌هایم و در یک گسترده و معدل وسیع‌تر به مخاطبان ادبیات‌داستانی ایران نرسانم، چه کسی باید آن را عنوان کند تا جوان‌های هوشمند از گذشته درس عبرت بگیرند؟ آیا نباید با همین مطبوعات و رسانه داخلی صحبت کرد؟

به هیچ عنوان نمی‌خواهم غر بزنم اما اینکه پرسیدید این روزها چه کار می‌کنم در یک کلام باید با اندکی لبخند این را هم اضافه کنم که تبدیل شده‌ام به یک آدم غرغرو که می‌بیند و می‌شنود و احساس می‌کند اما کاری از دستش ساخته نیست. این شیوه و ساختار ذهنی و زبانی باعث می‌شود که خودم هم اذیت شوم و خیلی چیزها را در دلم بریزم و بازگو نکنم یا سعی کنم تاریخ را به عبارتی قورت دهم. این کار به مراتب سخت است.

کد خبر 743296 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها ساواک کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان تاریخ انقلاب اسلامی ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: ساواک تاریخ انقلاب اسلامی ایران ادبیات داستانی شکنجه ها کتاب ها آدم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۶۲۴۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمایت ساواک از حسینیه ارشاد؟!

آیا چنانکه دکتر سید حسین نصر، رئیس دفتر فرح پهلوی در سال‌های پیش از انقلاب ادعا کرده «پول‌های حسینیه ارشاد توسط سازمان امنیت می‌آمد»؟ او که خود می‌گوید به دلیل مواضع دکتر علی شریعتی از مسئولیت مشاوره حسینیه ارشاد کناره‌گیری کرده بود، در ویدئویی که اخیراً بازنشر شده، مدعی است مصالح ساخت این حسینیه که گران بود، با کمک سازمان امنیت فراهم می‌شد.

به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اما در اسناد باقی‌مانده از ساواک نه تنها نشانه‌ای از حمایت مالی و مادی از حسینیه ارشاد نیست، بلکه آنچه صراحتاً در مکاتبات این سازمان آمده، تلاش برای کسب اطلاع از منابع درآمدی حسینیه است. 
۴ سال پس از احداث حسینیه ارشاد، ناصر مقدم مدیرکل وقت اداره سوم ساواک در نامه‌ای به ساواک تهران، خواستار دستور تحقیق درباره محل درآمد و مخارج آنجا شد: 
«به ریاست ساواک تهران (ه ۳) 
از اداره کل سوم (۳۱۶) 
درباره حسینیه ارشاد
پیرو ۳۱۶/۸۴۰۸۴- ۴۷/۸/۲۵

یک بررسی و برآورد اجمالی نشان می‌دهد بطور متوسط سالیانه دو میلیون (/۲۰۰۰۰۰۰) ریال هزینه اداره حسینیه مزبور می‌باشد که با در نظر گرفتن مدت زمان فعالیت این حسینیه مبلغ قابل توجهی خواهد بود که تأمین مخارج مذکور خارج از امکانات مؤسسین و گردانندگان آن می‌باشد علیهذا با توجه به اینکه مؤسسه فوق محل درآمدی ندارد و از طرفی دلایل و مدارکی که نشان دهد هزینه موصوف از طریق پرداخت سهم امام و سهم سادات و غیره تأمین می‌گردد موجود نیست و اصولاً هم نمی‌تواند از این طریق تأمین شود، خواهشمند است دستور فرمائید سریعاً در مورد محل درآمد مخارج حسینیه ارشاد تحقیقات لازم معمول و نتیجه را منعکس سازند. ضمنا تعیین و اعلام نمایند هزینه ساختمان آن که حدود مبلغ هشتاد میلیون ریال می‌باشد از چه محلی تامین گردیده است. مدیرکل اداره سوم - مقدم۴۸/۷/۱»

هزینه اداره سالانه ۲۰۰ هزار تومانی حسینیه ارشاد چند روز قبل از ارسال آن نامه، در گزارش اداره کل سوم ساواک قید شده بود:
«از ۳۱۶
تاریخ ۴۸/۶/۲۶
گزارش
درباره حسینیه ارشاد
محترما" معروض می‌دارد.
مؤسسه فوق‌الذکر در سال ۴۴ ساختمان آن آغاز و از سال‌های ۴۵-۴۶ با کسب مجوز قانونی شروع به فعالیت نموده است. این مؤسسه در خیابان قدیم شمیران بالای سه‌راه ضرابخانه ایستگاه چاله هرز واقع و دارای ۴۲۰۰ متر مربع زیربنا که با روش نوین و با مبلمانی که مجهز بوسایل کافی سمعی و بصری می‌باشد ساخته شده است. سالن کنفرانس و سخنرانی آن ۲۰۰۰ نفر گنجایش دارد و سخنرانی‌ها بلافاصله به سه زبان فرانسه - عربی - انگلیسی ترجمه می‌شود. هزینه ایجاد این مؤسسه بالغ بر هشت میلیون تومان شده و هزینه اداره آن ۲۰۰ هزار تومان در سال می‌باشد. 
طبق اساسنامه موجود مؤسسین و گردانندگان مؤسسه مزبور سه نفر به اسامی: دکتر عبدالحسین علی‌آبادی دادستان دیوانعالی کشور، محمد همایون رئیس شرکت پلار، ناصر میناچی مقدم وکیل دادگستری می‌باشند که سه نفر مزبور فاقد سابقه مضره هستند لیکن شهربانی کل کشور بجای دکترعبدالحسین علی‌آبادی شخصی را به نام مرتضی مطهری که دارای سابقه بازداشتی می‌باشد یکی از مؤسسین حسینیه ارشاد معرفی کرده است. 

در بولتن ویژه‌ ساواک که یک هفته پس از تعطیلی حسینیه ارشاد با قید «سرّی» منتشر شد، تصریح شده است که حسینیه «دارای هیچ‌گونه وابستگی به سازمان ملی یا دولتی مشخص نمی‌باشد و از سازمان اوقاف یا سایر سازمان‌های دولتی کمک مالی دریافت نمی‌نماید.»


در بولتن اشاره شده که «سخنران اصلی جلسات مذهبی حسینیه ارشاد دکتر علی شریعتی مزینانی می‌باشد که در سنوات گذشته مطالبی که جنبه مضره و خلاف مصالح مملکتی داشته باشد عنوان ننموده لکن بعضا در لفافه مطالبی دایر بر مقایسه سوسیالیزم و قوانین اسلامی عنوان کرده است…»


تنها سه ماه پس از این گزارش بود که ارتشبد نعمت‌الله نصیری، رئیس ساواک در نامه‌ای به شهربانی کل کشور خواستار جمع‌آوری برخی کتاب‌های دکتر علی شریعتی با این بهانه می‌شود: «دکتر علی شریعتی مزینانی که از عناصر ناراحت و مخالف دولت می‌باشد و قبلاً با سخنرانی در حسینیه ارشاد و برخی از کانون‌های دانشجویی مبادرت به ایراد سخنان تحریک‌آمیز می‌نمود…» (نگاه کنید به راستی‌آزمایی ادعای سید حسین نصر؛ بخش اول)


در قسمت نظریه این گزارش سرّی آمده که: «اگرچه مدارک مستندی وجود ندارد که حکایت از وجود رابطه مستقیم بین گردانندگان این مرکز با عناصر خرابکار و افراطی مذهبی بنماید، معهذا بعلت ضعف مدیریت گردانندگان حسینیه مذکور و رخنه برخی عناصر ناصالح در آن و بطور کلی جو مساعدی که در کانون مورد بحث به منظور برخورد افکار و عقاید مذهبی بوجود آمده، زمینه بسیار مساعدی را فراهم ساخته تا عناصر فرصت‌طلب از اجتماعات متشکله در این محل برای نشر و تبلیغ افکار و عقاید انحرافی خود در مواقع مقتضی بهره‌برداری نموده و در واقع بتدریج مرکز مورد بحث را بصورت محلی جهت برقراری ارتباطات مشکوک و پخش نشریات مضره و جلب جوانان ساده‌لوح در جهت گامگذاری در فعالیت‌های مضره و خرابکارانه درآورند و بدین ترتیب حسینیه را از سیر به سمت هدف اصلی بازداشته و شرایطی بوجود آورده‌اند که شب‌ها با ایجاد خاموشی موقتی مبادرت به پخش اعلامیه مضره و تحریک‌آمیز می‌نمایند و بعضا با طرح مسائل به ظاهر مذهبی عقاید انحرافی و مسموم را به حاضرین تزریق می‌کنند…»

مکاتبات ساواک با دیگر ارگان‌ها، بلکه گزارش‌های داخلی آن نیز ادعای سید حسین نصر درباره حمایت سازمان اطلاعات و امنیت کشور از حسینیه ارشاد را نه تنها تائید نمی‌کند، بلکه طبق یکی از اسناد موجود، یک سال پس از تعطیلی حسینیه ارشاد، اداره کل سوم ساواک در گزارشی (۵۲/۸/۹) با توصیف این حسینیه به عنوان «کانون عناصر منحرف و وابسته به گروه‌ها و دسته‌های مذهبی برانداز» و «سخنرانی‌های دکتر علی شریعتی که در مایه‌های ضدیت با ارتجاع و خرافه‌گویی‌های مذهبی ایراد و ضمناً دارای جنبه‌های تحریک‌کننده هم بوده…»، اطلاع داد که ناصر میناچی «از گردانندگان اصلی حسینیه ارشاد… در بازجویی‌ اخیر خود اظهار داشته که از مدت‌ها قبل با سازمان اوقاف در زمینه افتتاح مجدد حسینیه ارشاد مذاکره نموده لیکن سازمان مزبور در این زمینه اقدام در خور توجهی انجام نداده و متعاقباً مشارالیه (ناصر میناچی مقدم) با دکتر نصر رئیس دانشگاه صنعتی آریامهر تماس برقرار کرده و پس از مذاکرات مفصل به این نتیجه رسیده‌اند که بهترین راه استفاده صحیح از حسینیه موصوف بهره‌برداری از آن به صورت یک مرکز تحقیقات عالی علوم دینی می‌باشد…» 
این ادعا نشان می‌دهد که نصر حتی پس از تعطیلی حسینیه ارشاد نیز با مسئولان آن در ارتباط بوده و نظر می‌داده است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • مسعود رجوی همکار و نفوذی ساواک بوده است؟!+ فیلم
  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • حمایت ساواک از حسینیه ارشاد؟!
  • تاریخ برده‌داری به زبان طنز
  • پربیننده‌ترین مسابقات ورزشی تاریخ در اینترنت
  • اجساد فلسطینیان شواهدی از اعدام و شکنجه را نشان می‌دهد
  • ­کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس منتشر شد
  • مرتضی اشراقی در مراسم رونمایی از کتاب «چالش‌های تاریخی» چه گفت؟!
  • کتاب «چالش‌های تاریخی» رونمایی شد
  • کتاب «چالش‌های تاریخی» اثر سلیمی نمین رونمایی شد